سفارش تبلیغ
صبا ویژن
این تویی که اغیار را ازدل های دوستانت زدودی تا آن که جز تو را دوست نداشتند ...آن که تو را از دست داد، چه به دست آورد ؟ و آن که تو را یافت، چه از دست داد ؟ آن که جز تو را به عنوان عوض پذیرفت، زیان کرد . [امام حسین علیه السلام ـ در دعایش ـ]
السلام علیک یا حسین تشنه لب
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» عبرت های عاشورا

به نظر بنده، موضوع عاشورا، از این جهت کمال اهمیت را دارد که فداکارى و از خودگذشتگى‏اى که در این قضیه انجام گرفت، یک فداکارى استثنایى بود. از اوّل تاریخ اسلام تا امروز، جنگها و شهادتها و گذشتها، همیشه بوده است و ما هم در زمان خودمان، مردم زیادى را دیدیم که مجاهدت کردند و از خود گذشتگى به خرج دادند و شرایط سختى را تحمّل کردند. این همه شهدا، این همه جانبازان، این همه اسراى ما، آزادگان ما، خانواده‏هایشان و بقیه کسانى که در سالهاى بعد از انقلاب یا اوان انقلاب فداکارى کردند، همه جلوِ چشم ما هستند. در گذشته هم حوادثى بوده است و در تاریخ آنها را خوانده‏اید. اما، هیچ کدام از این حوادث، با حادثه عاشورا قابل مقایسه نیست؛ حتّى شهادت شهداى بدر و احد و زمان صدراسلام. انسان تدبّر که مى‏کند، مى‏فهمد چرا از زبان چند نفر از ائمّه ما علیهم‏السّلام، نقل شده است که خطاب به سیدالشهدا علیه‏الصّلاةوالسّلام فرموده‏اند: «لایوم کیومک یا اباعبداللَّه»؛ یعنى هیچ حادثه‏اى مثل حادثه تو و مثل روز تو نیست. چون عاشورا یک واقعه استثنایى بود. لُبّ و جوهر حادثه عاشورا این است که در دنیایى که همه جاى آن را ظلمت و فساد و ستم گرفته بود، حسین‏بن‏على علیه‏السّلام براى نجات اسلام قیام کرد و در این دنیاى بزرگ، هیچ‏کس به او کمک نکرد! حتّى دوستان آن بزرگوار، یعنى کسانى که هر یک مى‏توانستند جمعیتى را به این میدان و به مبارزه با یزید بکشانند، هر کدام با عذرى، از میدان خارج شدند و گریختند! ابن‏عبّاس یک‏طور؛ عبداللَّه‏بن‏جعفر یک‏طور؛ عبداللَّه‏بن‏زبیر یک‏طور؛ بزرگان باقى‏مانده از صحابه و تابعین یک‏طور... شخصیتهاى معروف و نام و نشان‏دار و کسانى که مى‏توانستند تأثیرى بگذارند و میدان مبارزه را گرم کنند، هر کدام یک‏طور از میدان خارج شدند. این، در حالى بود که هنگام حرف زدن، همه از دفاع از اسلام مى‏گفتند. اما وقتى نوبت عمل رسید و دیدند که دستگاه یزید، دستگاه خشنى است؛ رحم نمى‏کند و تصمیم بر شدّت عمل دارد، هرکدام از گوشه‏اى فرار کردند و امام حسین علیه السّلام را در صحنه تنها گذاشتند. حتى براى این‏که کار خودشان را توجیه کنند، خدمت حسین‏بن‏على علیه‏السّلام آمدند و به آن بزرگوار اصرار کردند که «آقا، شما هم قیام نکنید! به جنگ با یزید نروید!»


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محسن ( یکشنبه 84/12/7 :: ساعت 2:49 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

یا مقلب القلوب ....
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 12
>> بازدید دیروز: 20
>> مجموع بازدیدها: 18335
» درباره من

السلام علیک یا حسین تشنه لب

» آرشیو مطالب
زمستان 1384

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
رضا

» صفحات اختصاصی

» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب